|
|
بازدید : 459
نویسنده : محمدرضا آذری
|
|
كه عموماً از اصحاب و راویان ائمه ـ علیهم السّلام ـ بودند در محضر ائمه ـ علیهم السّلام ـ یا بلافاصله پس از مراجعه به خانه به ثبت و نگارش گفتار ائمه ـ علیهم السّلام ـ اقدام میكردند. این امر نشانگر اهتمام اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ و راویان آنان به كتاب حدیث بوده است. 2. اصول اربعمأه بخاطر زمان فراهم آمدن و نیزكنترل و بازبینی كه احیاناً نسبت به بخشی از آنها از سوی ائمه انجام گرفت، از اتقان و اعتبار زیادی برخوردار بوده است، از این رو قدما وجود روایتی در این اصول را از جمله قرائن صحت خبر میدانستند. 3. وجود این اصول افزون بر آنكه حلقه اتصال كتب اربعه شیعه تا عصر رسالت و امامت را مبیّن میكند، نشانگر آن است كه جوامع روایی شیعه به عكس جوامع روایی اهل سنت بر فرهنگ مكتوب و سنت نگارش یافته متكی بوده است كه خود نشانگر اتقان این منابع است. 4. گر چه این اصول ناظر به تمام دوران امامت؛ یعنی عصر امام علی ـ علیه السّلام ـ تا عصر امام حسن عسگری ـ علیه السّلام ـ است، امّا بیشترین شمار آنها در عصر صادقین ـ علیهما السّلام ـ تدوین یافته است. 5. در حال حاضر به استثنای شانزده اصل، نسبت به سایر اصول اربعمأه تنها گزارشهای تاریخی در دست است و اگر این اصول امروز به دست ما میرسید، میراث روایی شیعه از غنا و استحكام بیشتری برخوردار بود. دوره تدوین جوامع اولیه حدیثی اصحاب ائمه ـ علیهم السّلام ـ تا دوران امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ كوشیدند تا میراث روایی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را در قالب اصول روایی ثبت و ضبط كنند. بدین ترتیب گروهی بنا به سلیقه خود و میزان حضور در جلسات ائمه ـ علیهم السّلام ـ به ثبت پارهای از روایات توفیق یافتند. گرچه شماری از محدّثان؛ همچون حمید بن زیاد دهقان، یونس بن عبدالرحمن، محمد بن یحیی و.... به جامع نویسی و تنظیم بخشهایی از این اصول روی آوردند، اما بخاطر دسترسی نداشتن به تمام اصول روایی و درك بخشی از دوران صدور روایات از ائمه ـ علیهم السّلام ـ و نیز توجه آنان به بخشی خاص از روایات؛ نظیر احكام، كاری در خور و جامع ارائه نگردید. از سوی دیگر رشد و تعالی جامعه شیعی در دوران غیبت صغرا و آغاز غیبت كبرای امام زمان ـ علیه السّلام ـ و نیاز پیوسته عالمان دینی، اعم از فقیهان، متكلمان، مفسران شیعه به میراث روایی مدّون و رویكرد اختلاف در نگرشهای فقهی و كلامی در اثر پراكندگی اصول روایی ضرورت تدوین جوامع حدیثی شیعه را بیش از هر زمان دیگر ضروری میساخت. در پاسخ به چنین نیازی بود كه ثقه الاسلام كلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی اقدام به تبویب اصول روایی نمودند و كتابهای «كافی»، «من لا یحضره الفقیه»، «مدینه العلم»، «تهذیب و استبصار» به رشته تحریر در آمد. البته پیش از آنان بزرگانی
|
|
|